فهرست بستن

برسی به بعضی از سوالات مهم

به نام خداوند دانا و توانا

در این پست قصد دارم عکس العمل دیگران رو در مورد پست قبلیم بگم.

بعد اینکه دیروز اون پست رو گزاشتم تو وبلاگم دیدم خیلی ها به مزاجشون نچسبید چون همیشه حقیقت تلخه…

اول از همه یک توضیح بدم در مورد اینکه بعضی از به اصطلاح دوستان میگن که چرا مسائل داخل کانون رو وارد یک فضای دیگه وارد کردم:

این کار چند دلیل داشت :

–         اولا من توی کانون اجازه ی ورود نداشتم.یعنی امکان نداشت که کامنتام تایید بشه

–         اینجا وبلاگ شخصی من هست پس من هرچی دوست داشته باشم میزارم توش و فکر نکنم از کسی باید اجازه میگرفتم

–     من اگه اینجا مطالبم رو نوشتم بخاطر این بود که هیچ کس نمیتونه  حذفش کنه.همونجور که تو خود کانون تایپیک ایجاد کردم و بعدش حذف شد(در مورد همین مسعله)

برای خواندن به ادامه مطلب مراجعه کنید

دیروز بعد پست خیلی ها اومدن با من چت کردن.جالب اینجاست که خیلی ها فکر میکردند که اینجا هم مثل تو کانون هست که بیان بهم دستور بدن.

اول سید احمد اومد بهم یکجوری دستورمیداد که انگار ارباب من باشه.بعد سامان اومد که  اونم دستور میدادد یکم مثل اینکه کور رنگی پیدا کرده اینجارو با کانون تشخیص نمیداد!!!!

بعد هم…

باران عزیز هم از دستم ناراحت شده بود انگار من بهش فهش یا بدی کرده باشم …

(توضیح :من تو عمرم فقط از یک نفر انتظار داشتم اونم باران بهاری بود که دیدم قشنگ پشتم رو خالی کرد…)

بگزریم از این حرفا بریم رو اصل ماجرا.

من نمیدونم این سامان و سید احمد خودشون رو تا چه حد میدونن چون هرچی با هاشون با منطق صحبت کنم میگن نه فقط حرف من!!!  من بهشون گفتم من با منطق اومدم وسط میدون شما هم اگه منطق دارید بیاید وسط… هیچ کدومشون یک دلیلی نیاوردند هردوشون میگفتن اون اراجیف رو تو وبلاگت پاک کن میگفتم چرا باید این کارو کنم؟دلیلی نمیاوردند.!!!

_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

قصد من از گزاشتن این پست این مذخرفات نبود چون خودم خوشم نمیاد.من میخوام به سوالات پاسخ بدم تو این پست.

بعضی هارو در اول جواب دادم ولی دوباره میدم.

1-     چرا مرتضی بحث رو اوردی تو وبلاگ خودت؟

–     چون اینجا اختیاراتش رو خودم دارم.و کسی نمیتونه حذفش کنه یا تاییدش نکنه.من در مورد همین موضوع قبلا یک تایپیک زدم اما حذف شد.به نظر شما این مطالب اونجا امنیت داشت که این مطالب رو بنویسم؟

2-     چرا با مدیران کانون اینجوری صحبت کردی؟هرچی باشه اونا مدیران کانون هستند خیلی زحمت میکشند برای کانون

–         درسته که اونا مدیرای کانون هستند اما به من تهمت زدند منم از تهمت خیلی بدم میاد یعنی اگه کسی به من تهمت بزنه نمیتونم ساکت بشینم

3-   مدیران کانون میگن که ما فقط به مرتضی گفتیم تومتهم رده اول هستی فقط همین ولی مرتضی با دادو بیداد شروع کرد به بحث . نظرت چیه ایا حقیقت داره؟

–         یک سوال از شما میپرسم.ایا کسی که منظورش هست شما رو فقط در حد یک متهم بدونه،به شما این حرف هارو میزنه:

مرتضی اخه من بهت چقدر فرصت بدم.مگه تو وجدان نداری؟

مرتضی نمیخواد واسه من فیلم بازی کنی من خودم ختم روزگارم

مرتضی تو نیومدی فهش ندادی کامپیوترت خودش اومد فهش داد و رفت

به نظرتون کسی که این حرف ها رو میزنه فقط فرد رو تا حد متهم میدونه؟در جواب سوال بعدی هم بگم من اول به نرمی داشتم صحبت میکردم دیدم اقا سامان حتی یکم درک نداره و ادم بی منطقی هستمن هم اومدم تو میدون.

4-     مرتضی تو این قضیه از کسی هم ناراحت شدی؟

–     100% به نظرتون من این حرف هارو از روی بیکاری میگم یا از ته دلم ؟ من از تمامی بچه هایی که بی منطقی در اوردن و فقط به اراجیف سامان گوش دادن ناراحت شدم. مخصوصا از باران بهاری که تنها کسی بود که تو زندگیم ازش انتظار داشتم اما کاری کردن که دیگه از هیچ کس انتظار دوشتی نداشته باشم…

5-   سامان میگه تو چند بار اخراج شدی و با وساطت اون اومدی دوباره به کانون بر میگشتی حتی بهت پست هم تو کانون داده بودند تو کانون. نظرت چیه؟

–     ایشون بیجا کردن که گفتن من با وساطت اون اومدم تو کانون.ایشون خودشون منو اخراج میکردن اما من بخاطر دوستام بر میگشتم.در مورد پست هم بگم اره درسته به من پست دادن پست منشی کانون اما هیچ یک از اختیاراتشو نداشتم.یعنی به عبارت دقیق منو مسخره کرده بودن…

6-     بازم بر میگردی به کانون ؟

–         نه دیگه یعنی هرکی هم ازم خواست هم میگم نه.

7-     حرفی با هیچ یک از افراد کانون ندارید؟

–         دارم

.به ستاره خانوم میگم که لطفا در کاری که هیچ اطلاعاتی ندارید دخالتی نکنید.

-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

فکر کنم به اندازه لازم به سوالات پاسخ دادم.

اما یک حرفی به سامان میزنم.دقیقا داری مثل بچه ها زیراب میزنی.حتی زیراب زدن هم بلد نیستی چون کلت پر باد هست.فکر کردی چون مدیر یک وبلاگ با بازدید بالا هستی کی باشی.

من هیچ وقت کسی که بهم تهمت زده رو نمیبخشم.اون دنیا بهت ثابت میشه که تهمت زدن یعنی چی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *